برچسب : نویسنده : سید حسن لرکی hlt بازدید : 153
نوروز برابر با یکم فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان میباشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان،[۱] مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.[۲]
پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیدهبود.[۳] در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد.
زمان نوروزهمچنین ببینید: مبنای محاسبه روز نوروز و اعتدال بهاری
جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین میگذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده میشود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۰، ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.]
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.]
واژهٔ نوروز واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی «نو»(تازه - جدید. اکنون) و «روز»(رووز-رز-روژ در فارسی میانه به چم خورشید و آفتاب هم بکار می رفته امروز معادل the day) به وجود آمدهاست. امروزه در فارسی این نام در دو معنی بهکار میرود:
۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری(برابری شب و روز) و آغاز سال نو
۲) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»
ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو مینامیدند
واژه نوروز در الفبای لاتین در متنهای گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No، Now، Nov وNew Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شدهاست. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی با فاصله نوشته میشوند. در تلفظ خراسانی و فارسی میانه آنرا به شکل Newrouz نیروز تلفظ می کردهاند که بسیار شبیه به نیوروز است و ترجمه آن میشود روز جدیدیا همان اولین روز سال نو.
اما به باور احسان یارشاطر بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه میشود. این شکل از املای واژه نوروز، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار میرود.
پیشینه منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شدهاست اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشدهاست
نوروز در زمان سلسله هخامنشیان کوروش دوم بنیانگذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود. این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشدهاست. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری نوروز نشدهاست. اما بررسیها بر روی این سنگنوشتهها نشان میدهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشنهای نوروز آشنا بودهاند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن میگرفتهاند شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شدهاست [
برچسب : نویسنده : سید حسن لرکی hlt بازدید : 159
شنبه:
ریشه شناسی (ریشه یابی لغت)
Sæteesdæg به معنای روز سیاره زحل (Satu)، از ریشه Sæte، Satu، از Satuus - خدای کشت و زرع - احتمالاً برگرفته از اتروسک، و به نظر میرسد که Saturday ترجمهای است از «dies Satui»
توضیحات
شنبه روزی است که بین جمعه و یکشنبه واقع شده و روز ششم یا هفتم هفته محسوب میشود. (در ذیل به چگونگی این فرآیند اشاره میشود.)
یهودیان و بسیاری از مسیحیان بر این باورند که خداوند، چرخه ۷ روزه تکوین را در ۷ روز هفته بنیان نهاده که در کتاب پیدایش (تورات) نیز در فصول ۱و ۲ به آن اشاره شده است.
ریشهی نام
بر اساس نظریه Vettius Valenنام گذاری سیاره زحل در قرن دوم صورت گرفته است. گفته میشود این سیاره، کنترل اولین ساعت روز شنبه را بر عهده دارد.
شنبه (Saturday) برگرفته از نام سیارهی زحل (=کیوان ) یعنی Satu است که خدای زراعت رومیان نیز میباشد و شنبه یعنی روزی که متعلق به این سیاره است (=Satu’s Day ). و تدریجاً در زبان انگلیسی به Saturday تبدیل شده.
شنبه تنها روز هفته است که نام آن از اسطورههای رومی گرفته شده؛ چرا که
روزهای دیگر هفته در زبان انگلیسی، ریشه انگلوساکسون دارند. در هندوستان، شنبه (SHANIVAR) برگرفته از نام Shani - خدای هندو - است که بر اساس روایات متون «ودیک» در سیاره زحل به امر خدایی مشغول است. در تقویم خورشیدی تایلند، نام این روز برگرفته از Pali، معادل کلمه زحل در زبان تایلندی است که البته با رنگ بنفش (purple) هم پیوستگی و وابستگی دارد. در زبانهای سلتی نیز نام شنبه برگرفته از سیاره کیوان است که در زبان ایرلندی به an satha یا dia Sathurin، در زبان بومی اسکاتلند به Gaelic Disathaie، در زبان مردم منطقه ولز در بریتانیا به dydd Sadw و در منطقه برتون به disado معروف است.
در آیین یهود، شنبه Shabbat است که آیین مسیح پس از اقتباس این واژه آن را به Sabbath تغییر داده است؛ بنابراین در بسیاری از زبانها Saturday از Sabbath گرفته شده. کلیساهای ارتدوکس شرقی میان Sabbath یعنی شنبه و روز خداوندگار یعنی یکشنبه تمایز قائلند؛ در حالی که کاتولیکهای رم تاکید کمتری بر این موضوع دارند ( حداقل در زبان محاوره ای که این گونه است ). پروتستانها یکشنبه را روز Sabbath میدانند. کویکرها (=فرقهای از پروتستانها ) خود را منتسب به یکشنبه - روز هفتم - میدانند و به این ترتیب از اندیشهی شرک پرستانهای که آن اسم ممکن است داشته باشد، پرهیز میکنند.
در کلیساهای ارتدوکس شرقی، شنبه روزی است که در آن از Theotokos، مادر یزدان، و نیز تمامی اولیا و مقدسین یاد میشود. از آن جا که مسیح در این روز به خاک سپرده شد، عموماً برای اموات بسیار دعا می کنند.
برای ارتدوکسها شنبه هرگز روز موکدی برای صیام نبوده و اگر تصادفاً یکی از اوقات روزه که عبارتند از: روزه بزرگ (Great Lent )، روزه ولادت مسیح، روزه حواریون، روزه رستاخیز (Dormition Fast ) با شنبه تداخل یابد، قوانین روزهداری تا حدودی تقلیل مییابند.
ضیافت بزرگ تمجید و بزرگداشت صلیب و گردن زدن سنت جان ِ تعمید دهنده، به طور اخص، روزهای موکدی برای روزهداری هستند، اما اگر به شنبه یا یکشنبه بیفتند، قوانین روزهداری تخفیف مییابند.
در زبانهای اسکاندیناوی، شنبه به Lordag یا Loverdag معروف است که از کلمه قدیمی Lordag به معنی روز شستشو یا استحمام است و این بدین علت بود که وایکینگها (جنگجویان اسکاندیناوی) روزهای شنبه به استحمام میپرداختند.
امروزه شنبه در تمام کشورهای آلمانی زبان به طور رسمی Samstag نامیده میشود. گرچه دو نام برای این روز در زبان آلمانی استاندارد وجود دارد. Samstag همیشه در استرالیا، بخشی از سوییس که مردمش به زبان آلمانی تکلم میکنند و قسمتهای غربی و جنوبی آلمان کاربرد دارد و در اصل برگرفته از واژهای عبری یا همان Shabbat است. با این حال در آلمان معاصر کلمه Sabbat بیشتر شنیده میشود. نام دیگر در زبان آلمانی برای شنبه Sonnabend است که برگرفته از واژه قدیمی آلمانی Sunnunaband است و مانند واژه قدیمی انگلیسی sunnanæfen به معنای غروب (شب) یکشنبه است؛ یعنی روز قبل از یکشنبه. و بدین ترتیب در بسیاری از زبانها که از قوانین زبانهای یونانی تبعیت میکنند، ( اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی و … ) لغت شنبه در واقع، صورتی از واژه Sabbath است.
در زبان جدید قبایل مائوری در نیوزیلند، شنبه Rahoroi است که به معنی “روز آرزوها” میباشد.
جایگاه شنبه در هفته
در ادیان سه گانه ابراهیمی، و به لحاظ زبان اصلی آنها، روز شنبه به عنوان روز هفته در نظر گرفته میشود (عبری در یهودیت، لاتین کلیسایی – منظور زبان لاتینی است که در متون و علوم کلیسایی به کار می رفت – و عربی در اسلام). آنان ۷ روز هفته را منتسب به ۷ سیاره باستانی میدانند که عبارتند از: خورشید، ماه، مریخ، عطارد، بهرام، ناهید و کیوان. و بر اساس همین اصل است که اولین روز هفته یکشنبه است ( Sunday برگرفته از نام سیاره ( Sun.
در زبانهای اسلاو و اروپای شرقی، شنبه روز ششم هفته است؛ گرچه با معرفی چهارشنبه به عنوان روز میانی هفته، تلویحاً شنبه روز هفتم محسوب میشود. در قرون ۲۰ میلادی بسیاری از اروپاییان، شنبه را روز ششم ( یکی مانده به آخر) و یکشنبه را روز هفتم میدانند. این مسئله اخیراً در هم اندیشی کار محور اروپایی توسط ISO 8601 که مورد استفاده تجّار، خطوط هواپیمایی و… می باشد به رسمیت شناخته شد.
یکشنبه:
معنای اسمی: اولین روز هفته که توسط بسیاری از مسیحیان، روز عبادت و استراحت در نظر گرفته شده (مترادف: روز خدا، حضرت مسیح و خورشید )
ریشه شناسی
Sunday به معنای «روز معزز خورشید»، ترجمهای است که اولین بار در ۷ مارس ۳۲۱ م. توسط امپراطور کنستانتین رومی بیان شد.
تعاریف جامع
یکشنبه روز میانی شنبه و دوشنبه است و در تقویم عبری اولین روز هفته محسوب میشود. در بسیاری از آیینهای مسیحیت که به تبعیت از یهودیان به روز مقدس (یا همان Sabbath) معتقدند، نیر بدین گونه بود. اما در اواسط قرن ۲۰ میلادی و در تقویم کنونی، یکشنبه هفتمین روز هفته است.
یکشنبه (Sunday) برگرفته از نام Sunna ، الهه خورشید در زبان آلمانی است که نام خورشید (Sun ) هم از آن اقتباس شده است. تلاش در راستای نام گذاری ۷ روز هفته پس از شناختن ۱۰ سیاره، به دوران بابلیها و مصریها باز میگردد که البته بعدها توسط آلمانیها و رومیان دنبال شد.
یکشنبهها روز استراحت و تعطیل در بسیاری از کشورهای جهان بوده و بخشی از تعطیلات هفتگی محسوب میشود. در کشورهایی که تحت نفوذ مذاهب یهود و اسلام هستند، شنبه یا جمعه به عنوان روز تعطیل هفته تلقی میشود.
تقویم گریگوری (میلادی) هر ۴۰۰ سال یک بار تکرار میشود؛ اما هیچگاه آغاز هیچ قرنی در روز یکشنبه نبوده؛ سال نو یهودی هیچگاه به یکشنبه نمیافتد. و اگر ماهی با یکشنبه شروع شود، جمعهای به تاریخ سیزدهم در آن ماه وجود نخواهد داشت.
در تایلند رنگ قرمز رنگی است که با یکشنبه در ارتباط است.
نام یکشنبه
در علم ستاره شناسی بطلمیوسی، هر یک از هفت پیکر آسمانی (الهی) که سیاره تلقی شده و عبارت بودند از «کیوان، مشتری، مریخ، خورشید، ناهید، عطارد و ماه»؛ ساعتی از روز را به خود اختصاص میدادند، اما سیارهای که در طول اولین ساعت هر یک از روزهای هفته، نایب السلطنه (نماینده) بود، نام خود را به آن روز میداد.
ظاهراً ملتهای آلمانی زبان نامهای ۷ روز هفته را از رومیان به عاریت گرفتهاند. چنان که dias solis به Sonntag یا همان الهه خورشید یعنی Sunna تغییر یافته است.
مسیحیان این نام بومی را تفسیر (تشبیه) به خورشید درستکاری و پرهیزگاری نمودند که به «قیام مسیح» اشارت داشت. (انجیل، آیات ۲-۴ عهد عتیق). همچنین از آنجا که این روز، روز تقسیم نان بوده، به روز نان نیز مشهور است.
در بسیاری از زبانهای هندی، یکشنبه Ravivar ,Itvar یا Ravi است که همگی در زبان سانسکریت به معنی خورشید هستند. در اولین مرجع، یکشنبه در متنی که «سنت جاستین قدیس» در ۱۵۰م. با عنوان «اولین توبه» بود، پیدا شده که در آن جاستین آداب و رسوم مسیحیان را در این روز این گونه بیان میکند: “در روزی که یکشنبه نامیده میشد، همه آنهایی که در شهر یا حومهی آن میزیستند، با هم در مکانی خاص جمع شده و تا آنجا که فرصت داشتند، به مدح و ثنا و یا خواندن متونی دربارهی پیامبران و فرستادگان میپرداختند.” در زمان جاستین، مسیحیان به یکشنبه معروف بودند؛ چرا که عامه مردم، شاهد گرد آمدن مسیحیان در روز یکشنبه بودند که خود نمادی از رستاخیز مسیح بود. کاتولیکهای رومی اعتقاد به رستاخیز مسیح در ورای روز هفتم داشتهاند؛ یعنی این که عیسی مسیح پس از Sabbath در زمانی احیا میشود که اصطلاحاً «زمان لایتناهی» و فرای ۷ روز هفته است.
موقعیت روز در هفته
در برخی از زبانها یک شنبه اولین روز هفته است. در یونان، روزهای دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه به ترتیب به معنای دوم، سوم، چهارم و پنجم بوده و این بدان معناست که یکشنبه روز اول است که اتفاقاً به معنی یک نیز میباشد. در زبان پرتغالی نیز وضع دقیقاً به همین منوال است.
از طرف دیگر در زبانهای اسلاو، اعداد و شمارهها در نامگذاری روزهای هفته دخیل هستند؛ به گونهای که ۱ به معنی دوشنبه، ۲ برای سه شنبه و الی آخر.
واقعیت این است که در بسیاری از زبانها، شاید به ظاهر شاهد تفاوت آیین و مناسک در روزهای مختلف هفته باشیم، اما آنها اکثراً در شمارش روزهای هفته و این که یکشنبه را اولین روز میدانند (حتی به طور تلویحی) اتفاق نظر دارند. حتی در زبان عربی یکشنبه (احد = یک) روز اول است. در بسیاری از کشورهای عربی روزهای تعطیل آخر هفته پنجشنبه و جمعه هستند و لذا شنبه (= سبت به زبان عربی ) اولین روز کاری هفته است.
یکشنبه و Sabbath
مسیحیان از دیرباز همواره بر سر این موضوع که شنبه روز Sabbath باشد یا یکشنبه، اختلاف نظر داشتهاند. و این امر اصلاً از تفاوت میان یهودیان که بیچون و چرا شنبه را روز مقدس خود و مسلمانان جمعه را روز مقدس خود میشمرند، نشأت نمیگیرد. اولین گواه وجود اختلاف روز مقدس در میان یهودیان و مسلمانان در متون مذهبی آن دو دیده میشود. مسیحیان اولیه نه تنها در نوع خوراک و پوشاک و نحوه آن؛ بلکه در مقدس شمردن شنبه یا یکشنبه نیز با یهودیان اختلاف پیدا کردند. «جان حواری» از یکشنبه به عنوان (روزخدا) یاد میکند. بعضی از یهودی – مسیحیها هم شنبه را روز مقدس میدانستند. اما تا اواسط قرن دوم، تعداد مسیحیانی که یکشنبه را روز مقدس بر میشمردند، رو به فزونی میگذارد. گرچه عده قلیلی نیز بودند که همان شنبه را روز مقدس میدانستند. این گروه تشویق میشدند اما تقبیحی در کار نبود.
در ۷ مارس ۳۲۱م. کنستانتین اول در نامهای به شرح ذیل، یکشنبه را روز آسودن اعلام میکند:
“پس بگذارید تا در روز معزز خورشید، مردم عامه و نجبا در شهرها بیاسایند و کارها تعطیل باشند. در روستاها هم که مردم به امر کشاورزی مشغولند، مختارند تا به میل خود بیاسایند و یا زراعت کنند؛ چه ممکن است روز بعد زمان مناسبی برای کشت و یا آبیاری نباشد. تا مبادا با مسامحه در انجام چنین اموری، بخشایندگی پروردگار از ما روی برتابد.”
گرچه بعضی از مسیحیان برای تقدس یکشنبه به چنین متونی استناد میکردند، اما درحقیقت این تغییر روز برای عبادت خدای خورشید بود. گفتنی است این قانون در واقع بخشی از قوانین مدنی رم بود و نه قانون خود کلیسا.
امروزه بسیاری از مسیحیان یکشنبه را روز مقدس، روز استراحت و روز حضور در کلیسا میدانند و فرقههایی که شنبه را Sabbath میشمرند، مومن محسوب نمیشوند. به خصوص پروتستانها که معتقدند در روز یکشنبه به شدت میبایستی از کار کردن، یا حتی اعمالی که انجام آنها منوط به حضور شخص دیگری است، مانند خرید کالا یا خدماتی همچون رانندگی (حتی استفاده از وسائط نقلیه عمومی)، باغبانی، شستشوی ماشین و …. اجتناب کنند. کسانی که در مشاغلی همچون پزشکی مشغول انجام وظیفه بودند و نیز سربازانی که در مناطق جنگی به سر میبردند، از اجرای قوانین روز یکشنبه معاف بودند.
از آن پس اکثر مسیحیان یکشنبه را به عنوان روز مقدس برگزیدند. گرچه در طول تاریخ شاهد ظهور فرقههایی هستیم که شنبه را روز مقدس قلمداد کردند؛ مانند گروهی از باپتیستها.
بیساری از زبانها لغت خاصی برای یکشنبه و سبت (Sabbath) ندارند. کلیساهای ارتدوکس شرقی نیز مانند کاتولیکها میان شنبه (روز سبت) و یکشنبه (روز خداوندگار) تفاوت اساسی قائلند و این در حالی است که بسیاری از پروتستانها و کاتولیکها شنبه را روز مقدس میشمرند؛ هر چند که این امر جهانی نیست. و کویکرها یکشنبه را روز اول میدانند تا از اندیشهی شرک ورزانهای که نام این روز ممکن است داشته باشد، دوری گزینند.
بر طبق فلسفه عبادی کاتولیکها یکشنبه از غروب روز شنبه آغاز میشود که در آن مراسم عشاء ربانی با اوراد و دعاهای مخصوص همراه است و حتی بسیاری از ضیافتها و مراسم شام نیز در آن واقع میشوند. درست همانند مراسمی که یهودیان در روز شنبه دارند و البته آغاز آن از غروب روز جمعه است.
گفتنی است هر کس که بخواهد از مراسم عشاء ربانی و مناجات الهی در روز یکشنبه حظ و بهرهای ببرد، الزاماً بایستی در مراسمی که شنبه شب برگزار میشود شرکت کند. مسیحیان ارتدوکس از یکشنبه با نام «عید پاک کوچک» یاد میکنند و بنا بر باوری که دارند، درماندگی و به خاک افتادن در این روز اکیداً ممنوع است. Voskresenie در زبان روسی میشود یک شنبه که به معنای «روز رستاخیز» یا همان احیای مسیح از میان مردگان است. در یونانی هم واژه kyriake معادل یکشنبه و به معنای «روز خداوندگار» است و بالاخره لغت لهستانی niedziela که
میشود بدون کار و فعالیت.
دوشنبه:
واژه شناسی
دوشنبه یعنی روز متعلق به سیاره ماه که معادل واژه لاتین dias lunae است.
جایگاه روز در هفته
در بسیاری از فرهنگها دوشنبه اولین روز هفته محسوب میشود؛ مانند بسیاری از کشورهای اروپایی، قسمتهایی از آفریقا، آمریکای جنوبی و استرالیا. از آنجا که تقویم میلادی در اواسط قرن ۲۰ به کشورهای آسیایی معرفی شد، در بسیاری از زبانها دوشنبه به روز آغازین هفته شهرت دارد. Iso 8601 هم دوشنبه را اولین روز هفته معرفی میکند.
اما بر اساس گاهشمار یهودی - مسیحی، دوشنبه روز دوم هفته است و در واقع یکشنبه آغازگر هفته است و این همان قالب استاندارد کانادا و ایالات متحده است. در زبانهای عربی، ارمنی،گرجی، یونانی، عبری، فارسی، پرتغالی و سوری و در میان فرقه «کویکر»ها دوشنبه به معنای روز دوم است. کلیسای کاتولیک رم هم از دوشنبه با نام «فریای دوم» یاد میکند.
در فرهنگ مدرن، دوشنبه روز آغازین هفته کاری است. چرا که کارمندان، کارکنان و دانش آموزان همگی در این روز به محل کار و تحصیل خود مراجعت میکنند و لذا روز بدشانسی و بیچارگی است! در کشورهای خاور میانه از آن جا که پنجشنبه و جمعه تعطیل هستند، شنبه روز شروع کار است. در اسرائیل، یکشنبه روز شروع کار و جمعه شب و شنبه روز مقدس (سبت : Shabbat) است.
رعایت اصول مذهبی
در اسلام و یهودیت، روز دوشنبه روزی است مبارک (مستحب ) به جهت صیام. و به همین خاطر The Didache به مسیحیان هشدار میدهد تا به منظور دوری از آیین یهود از روزه گرفتن در روز دوشنبه پرهیز نموده و در عوض چهارشنبه را برای این امر برگزینند. یهودیان در روزهای دوشنبه در مکانهای عمومی و انظار به خواندن تورات و دعاهای طلب مغفرت مشغول میشوند؛ مگر این که برگزاری مراسم جشن و سروری مانع از این امر شود.
در کلیساهای ارتدوکس شرقی فرشتگان در روزهای دوشنبه بسیار یاد میشوند.
در بسیاری از صومعههای شرقی دوشنبهها روز صیام است؛ چرا که دوشنبه تخصیص به فرشتگان دارد و راهبانی که قصد تقرب و تمثیل به زندگانی قدسی دارند، در این روز ریاضت گرسنگی را متحمل میشوند. در این صومعهها از خوردن گوشت قرمز و ماکیان، محصولات لبنی، ماهی، شراب و روغن امتناع میشود. (اگر یکی از روزهای اطعام و ضیافت به دوشنبه بیفتد؛ ماهی، شراب و روغن مجاز خواهند بود. البته این امر بستگی تام به نوع آن ضیافت بخصوص دارد.)
سهشنبه:
واژه شناسی
Tewesday ترجمهی واژه dies Martis، مشتق از Tiw یا Tyr، خدای ساکنین اروپای شمالی، همتای آلمانی مریخ، و معادل Mars و Ares به ترتیب خدای جنگ رومیان و یونانیان باستان و از ریشه لغت پروتو – آ لمانی Tiwas به معنای خدای آسمان است.
تعریف جامع
سهشنبه سومین روز هفته و دومین روز کاری در کشورهایی است که از Iso 8601 تبعیت میکنند.
در لاتین و بسیاری از زبانهای رومی (البته به جز پرتغالی) و زبانهای سلتیک، اسلاو و اسکاتلندی و… کلمه سهشنبه به معنای «روز مریخ» است. در بسیاری از زبانهای هندی مانند نپالی و اردو واژه Mangalwar به معنای سهشنبه است که Mangal در زبان سانسکریت، معادل «سیاره مریخ» است.
فرائض دینی
در کلیساهای ارتدوکس شرقی سهشنبه روزی است که تخصیص به «سنت جان باپتیست» دارد.
چهارشنبه:
واژه شناسی
Wednesdai یا روز »اُُدین» مشتق از کلمه Wod – enaz و احتمالاً از ریشه
Wod-eno به معنای جوش و خروش، عصبانیت، الهام بخشیدن و از بن Wet به معنی وزیدن، الهام بخشیدن و روح و روان را برانگیختن + day = روز، گرفته شده است.
تعریف جامع
چهارشنبه روز سوم هفته در اکثر کشورهای غربی و روز چهارم در تقویم میلادی است که بین سهشنبه و پنجشنبه واقع شده.
ریشه و بنیان اسم (نام)
نام چهارشنبه ریشه انگلیسی قدیمی دارد که از Norse god Woden یا «اُدین»،
خدای اسکاندیناوی، خدای روز چهارشنبه مشتق شده که تا قرن هفتم یکی از خدایان آنگلوساکسون در انگلستان بود. روز «اُدین» ترجمهای ابتدایی از واژه لاتین dies Mercurii یعنی روز متعلق به سیاره تیر است.
چهارشنبه در زبانهای رومی و هندی نیز معادلی است برای سیاره تیر یا همان عطارد ولی در آلمانی و روسی به معنای روز میانی هفته و در زبان پرتغالی به معنی روز چهارم است.
جایگاه روز در هفته
اگر یکشنبه روز اول هفته باشد، چهارشنبه روز میانی هفته خواهد بود. واژگانی که در زبانهای مختلف از جمله آلمانی، فنلاندی و اوکراینی برای لفظ چهارشنبه استعمال میشوند، همگی حکایت از همین معنا (میانی) دارند.
در تقویم رایج غرب، چهارشنبه روز کاری میان هفته محسوب میشود و همانگونه که میدانیم دوشنبه روز آغاز و جمعه روز پایان کار و فعالیت است.
رعایت اصول مذهبی
فرقه کویکرها که به شدت خرافی هستند، از استعمال نام Wednesday جهت
جلوگیری از ریشه شرک ورزانهای که ممکن است آن نام در بر داشته باشد از به کار بردن آن اجتناب میکنند.
در میان ارتدوکسها روزهای چهارشنبه و جمعه روزهای مبارک و مؤکدی برای صیام هستند. روزهداری در این ایام برابر است با پرهیز و امساک در مصرف گوشت و محصولات گوشتی حیوانات چهارپا، ماکیان و فرآوردههای لبنی. آنها همچنین باید از مصرف ماهی و روغن نیز در پخت و پز غذاهایشان و نوشیدنیهای الکلی اجتناب کنند؛ مگر اینکه یکی از ایام اطعام و ضیافت مصادف با جمعه شود. البته بر سر این که آیا تنها از روغن زیتون و یا به طور کلی از روغن بایستی اجتناب نمود، بحث بسیار است.
روزهای چهارشنبه و جمعه برای ارتدوکسها یاد آور مصلوب شدن مسیح و Theotokia (مادر خدا)، است.
بر اساس مندرجات تورات، کتاب مقدس یهودیان، چهارشنبه روز خلقت ماه و خورشید بوده است.
پنجشنبه:
واژه شناسی
برگرفته از واژه þursdæġ و مخفف þunresdæġ Thor’s به معنای روز «مشتری» است.
تعریف جامع
پنجشنبه به ترتیب چهارمین و پنجمین روز در کشورهای غربی و تقویم یهودی – مسیحیان است که بین چهارشنبه و جمعه واقع شده. به طور کلی در کشورهایی که یکشنبه را روز اول در نظر گرفتهاند، پنج شنبه روز پنجم هفته است؛ اما در ISO 8601 روز چهارم هفته محسوب میشود.
ریشه نام
نام فعلی برگرفته از واژه انگلیسی قدیمی Porsdagr (با اندکی تفاوت در گویشهای مختلف) و به معنای «روز مخصوص مشتری» است. بیشتر کشورهای رومی و آلمانی معادل این واژه را به کار میبرند. در بیشتر زبانهای هندی نیز پنج شنبه با واژه Guru آغاز میشود که به معنای سیاره مشتری است. در زبانهای اسلاوی و چینی، پنجشنبه به «روز چهار» و در زبان پرتغالی به «روز پنج» شهرت دارد.
فرائض دینی
در مذاهب اسلام، یهود و هندو پنجشنبه به مناسبتهای مختلف، روز مستحب و مؤکد صیام برشمرده میشود.
در یهودیت، در روزهای پنجشنبه کتاب تورات در مجالس عمومی قرائت میشود و اوراد و اذکار مخصوصی نیز در آن وارد شده است و این مورد تنها در صورت وجود مراسمی از قبیل ازدواج و …. به حالت تعلیق در میآید .
در مسیحیت Maundy Thus پنجشنبه پیش از عید پاک است که مقارن با «شام آخر» است. عروج مسیح نیز ۴۰ روز پس از عید پاک اتفاق افتاد که بنا بر اعتقاد مسیحیان، عیسای مسیح در آن روز به آسمانها عروج کرد. در کلیساهای ارتدوکس شرقی نیز پنجشنبه اختصاص به حواریون و «سنت نیکلاس» دارد.
فرقه کویکر، پنج شنبه را روز پنجم میدانند.
جمعه:
واژه شناسی
نام جمعه برگرفته از واژهای قدیمی است که مشتق از کلمه لاتین dies veneris و به معنای «روز ونوس» است. Veneris در بسیاری از زبانهای رومی، ترجمه واژه یونانی Aphrodites، الهه عشق و زیبایی یونانیان است. در زبانهای فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی و ….و حتی زبانهای هندی، نامی که به جمعه اطلاق شده، همان لفظی است که برای سیاره زهره (ناهید) به کار میرود. روسها و پرتغالیها به جای تخصیص نام به این روز، از اعداد استفاده میکنند؛ با این تفاوت که روسها لغت «پنجم» و پرتغالیها لغت «ششم» را به کار میبرند.
ستاره شناسی
در علم ستاره شناسی، جمعه مرتبط با سیاره ونوس یا همان ستاره ناهید است و این یعنی پیوستگی و انطباق جمعه با: عشق، صلح، آسایش، شدت و قوت احساسات و عواطف و نیز ابطال رویاها. جمعه همچنین با صور فلکی میزان و ثور در ارتباط است.
خرافه پرستی
در بعضی از فرهنگها، جمعه روز بدیمنی است؛ به خصوص اگر تاریخ ماه در آن جمعه، سیزدهم باشد. این امر به ویژه در امور دریایی بیشتر فاحش است. و اصولاً دریانوردان از این که سفر خود را در روز جمعه آغاز کنند، بیمناکند. گفته میشود یک کشتی سلطنتی که HMS Friday نام داشت، در روز جمعه در ساحل پهلو گرفت، روز جمعه به آب انداخته شد و اتفاقاً توسط فردی به نام ” Capitan Friday ” هدایت میشد، هرگز به خشکی بازنگشت.
گرچه جمعه همیشه به نحوست در میان کشورهای مسیحی مسلک مشهور بوده، اما هنوز در Hebrides، جزایر غرب اسکاتلند، جمعه روز مبارکی است برای بذر پاشیدن. “جمعه خوب” (Good Friday ) به طور اخص، روز مورد پسند عامه است برای کاشت سیب زمینی! حتی کاتولیکهای مومن هم علاقهمندند حداقل یک سطل از هر بذری را که مقدور است در این روز بکارند. این عقیده احتمالاً نشأت گرفته از باوری است که در آن، جمعه را روز تدفین مسیح میدانند که وی همچون بذری به خاک سپرده شد تا حیاتی دوباره را در دنیای باقی آغاز کند.
فرائض دینی
Sabbath (روز مقدس ) یهود، از هنگامه غروب آفتاب جمعه آغاز میشود و تا شبانگاه روز شنبه ادامه مییابد.
در آیین مسیحیت “جمعه خوب” (Good Friday )، جمعه قبل از عید پاک است که در آن از به صلیب کشیده شدن مسیح یاد میشود.
کاتولیکها به طور سنتی خوردن گوشت (البته به جز ماهی) را در روز جمعه حرام میدانستند و امروزه هم برخی از کاتولیکهای سنت گرا، هر جمعه به صورت داوطلبانه به امر پرهیز از خوردن گوشت مبادرت میورزند.
در کلیساهای ارتدوکس شرقی جمعه و چهارشنبه را روز صیام میدانند. و در آن روزها ملزم به پرهیز از خوردن گوشت هر گونه چهارپا، ماکیان و محصملات لبنی هستند؛ مگر این که ضیافتی خاص، مصادف با جمعه شود که در آن صورت موارد ممنوعه به حداقل تقلیل مییابند. یکی از این موارد ممنوعه روغن است که البته هنوز بر سر این که آیا در آن روز روغن باید به طور کلی حذف شود و یا به بعضی موارد و غذاهای خاص محدود شود، بحث و جدل بسیار است. برای ارتدوکسها جمعههای سراسر سال، یادآور به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح و Thoetokia (مادر خدا)، به خصوص آن هنگام که در پای صلیب ایستاد، است.
کویکرها و اسلاوها جمعه را به ترتیب روز ششم و پنجم هفته نام مینهند.
در اسلام، جمعه روز عبادت همگانی در مساجد است. در بعضی از کشورهای اسلامی هفته با یکشنبه آغاز می شود و در روز شنبه به پایان میرسد. در بعضی دیگر مانند عراق، عربستان و ایران، شنبه روز آغازین و جمعه روز پایانی هفته است. حتی در باور «بهایی»ها هم جمعه روز استراحت و آرامش است.
رنگی که تایلندیها برای این روز در نظر میگیرند، رنگ آبی است.
برچسب : نویسنده : سید حسن لرکی hlt بازدید : 226
تاريخچه کشف ويتامين ها و شناخت هرچه بيشتر آنها
ويتامين ها تاريخچه اي طولاني دارند .در دوران باستان و پس از آن که انسان ها در يک جا ساکن شدند و کشاورزي را آغاز کردند،دريافتند که غذاهاي گوناگون بر سلامتي انسان اثر مي گذارد.سومري ها که در بخشي از عراق کنوني زندگي مي کردند،نخستين کساني بودند که دريافتند غذاها در حفظ سلامتي انسان مؤثراند،درباره اين مطلب در بابل به طور گسترده اي پژوهش کرده و حاصل اين پژوهش ها را روي لوح هاي گلي ثبت نموده بودند .متأسفانه بيشتر اين لوح ها بر اثر مرور زمان از بين رفته يا کشف نشده است .کشفيات باستان شناساني که در مصر کاوش کرده اند ،نشان مي دهد که پزشکان مصري براي بهتر شدن حس بينايي در شب به بيماران خود، خوردن غذاهايي خاص را تجويز مي کردند .بنابراين ،علم تغذيه از قرن ها پيش متولد شده است؛ولي ،متأسفانه براي مدتي بسيار طولاني پيشرفت نکرد.در يونان و روم باستان و سپس اعراب پيشرفت هايي در علم پزشکي انجام گرفت؛ولي؛در زمينه پيشگيري از بيماري ها پژوهش و اقدامي صورت نگرفت.در عوض،آنها تلاش خود را براي درمان بيماري ها در زماني که نشانه ها به طور کامل خودشان را نشان مي دادند ،متمرکز مي کردند .درمانگران گياهي اوليه که در زمينه پيشگيري از بيماري ها کار مي کردند را جادوگرو ساحر مي خواندند و به کار آنان با بدگماني مي نگريستند .سپس ،در دوران قرون وسطي در اروپا اوضاع بدترشد،چرا که کشيشان از هرگونه تحقيق و پژوهش در هرعلمي بيزار بودند و آن را نشانه کفر مي دانستند .بنابراين ،بسياري از مردم بر اثر بيماري هاي گوناگون جان خود را از دست دادند،در حالي که اندکي تحقيق و مطالعه مي توانست جان آنها را نجات دهد.
آغاز تغييرات
تغييرات در قرن هجدهم و از دربار انگلستان آغاز شد .امپراتوري انگلستان بسيار گسترده بود و کشتي هاي بسياري زير فرمان دولت انگليس دريانوردي مي کردند .ولي ،ملوانان کشتي هاي انگليسي به بيماري مرموزي دچار مي شدند که طي آن سرشان گيج مي رفت،به خستگي مزمن و مفرط دچار مي شدند ،دندان هاي شان مي ريخت و لثه هاي شان ورم مي کرد و نقاط مختلف بدن شان خونريزي مي کرد .اين بيماري بيشتر از آن مقداري که سربازان در جنگ ها کشته شده بودند از ملوانان قرباني مي گرفت و«اسکوربوت»مشکل همه ملوانان کشتي هاي نيروي انگليس و بقيه کشورها بود و دولت انگليس مصمم بود که اين مشکل 0را حل کند.
چند سال پيش از سال 1750،يک پزشک و جراح نيروي دريايي به نام «جميز ليند»که در پي يافتن راه چاره اي براي درمان اين علايم ناشناخته بود،دريافت که ماده اي ناشناخته در مرکبات هست که اگر ملوانان مرکبات بخورند ،علايم شان را برطرف مي کند.امروزه ،ما اين عامل را ويتامين Cمي ناميم .خوردن مرکبات باعث مي شد که ملوانان به اين بيماري دچار نشوند و آنهايي که به اسکوربوت مبتلا مي شدند ،با خوردن مرکبات و رسيدن ويتامين C به بدن شان علايم ناپديد مي شد.
دکتر ليند در سال 1753نتايج تحقيقات خود را در قالب مقاله اي به نام«درمان اسکوربوت »منتشر کرد؛ولي،ژنرال هاي ارتش انگليس به او بي مهري کردند و از خود توجهي نشان ندادند و تا سال 1800 کشف دکتر ليند بدون استفاده باقي ماندو در اين سال ها حدود 100 هزار ملوان انگليسي به خاطر اسکوربوت جان خود را از دست دادند.
وقتي سرانجام به کشف اين پزشک نيروي دريايي توجه کردند ،بيماري به سرعت فروکش کرد و جان ملوانان بسياري از مرگ نجات يافت.کارکنان کشتي هاي انگليسي از آب ليمو ترش نوشيدند .تا ويتامين Cبه بدن شان رسيد،نشانه هاي اسکوربوت هم ناپديد شد و ملوانان بسياري نيز به اين بيماري مبتلا نشدند.
مبارزه با بري بري
به اين ترتيب ،ديدگاه ها نسبت به علم تغذيه تغيير کرد؛ولي ،هنوز راه درازي مانده بود تا اين علم جايگاهش را پيدا کند.
در دهه 1880يک دانشمند هلندي به نام «کريستيان ايجمان »مطالعاتي روي حيوانات انجام داد.او ابتدا رژيم غذايي آنها را طوري تغيير مي داد که علايم کمبود ويتامين را پيدا کنند و سپس ،به جاي تغيير مقدار غذاي آنان،محتواي غذاي شان را تغيير مي داد و به اين ترتيب در مي يافت که نبود چه غذاهايي در رژيم غذايي بروز چه علايمي را در پي دارد.و درمان آن،مصرف چه نوع غذاهايي است.در سال 1906،«فردريک هاپکينز»که بعدها نشان شواليه دريافت کرد،به اهميت بعضي «عوارض خاص»در غذاها در رشد انسان پي برد و دريافت که اين عوامل به طور طبيعي در بدن توليد نمي شود و بايد آنها را از منابع خارجي و غذاهايي که مي خوريم ،تأمين کرد.هر دوي اين دانشمندان در سال1929،جايزه نوبل پزشکي را از آن خود کردند .ولي،در آن زمان لازم بود پزشکان اثرات تغييرات رژيم غذايي را در افراد گوناگون مشاهده کنند تا بتوانند اثرات آن را به روشني درک نمايند.
بري بري
در اواخر دهه 1800و اوايل 1900 بيماري ديگري در مناطق گرمسيري شيوع داشت که به آن «بري بري»مي گفتند .«بري»در زبان اهالي سريلانکا به معني «ضعف »است و چون اين بيماري باعث ضعف شديد در بيمار مي شد،مجموعه اين علايم را به اين نام مي خواندند .اين بيماري که بر اثر کمبود ويتامين Bبه وجود مي آيد،در مناطق جنوبي آسيا شيوع داشت وهيچ کس در آن زمان فکر نمي کرد که بري بري با اصلاح رژيم غذايي درمان شود .بيش از يک قرن طول کشيد تا يک پزشک انگليسي به نام «ويليام فلچر»پژوهش هايش را در شهر کوالالامپور ،پايتخت يکي از مستعمره هاي انگلستان به نام مالزي ،آغاز کرد.
دانشمندان نشان دادند که هر فردي با توجه به سن،جنس ،سلامت عمومي و وضعيت زندگي به دزهايي متفاوت از ويتامين ها نياز دارد و هيچ دز تعريف شده و يکساني براي افراد وجود ندارد .در ضمن ،مشخص شده که استفاده از دزهاي بسيار بالاي ويتامين ها مي تواند مسموميت دهد و باعث بروز بيماري شود.استفاده نابه جا و به مقدار نامناسب از ويتامين ها هم مي تواند مثل کمبود آنها باعث بيماري شود.
در سال 1905 ،فلچر روي بيماران يک آسايشگاه رواني پژوهش کرد.به يک گروه از آنها برنج با سبوس داد.او مشاهده کرد که پس از مدتي برنج بدون سبوس خورده بودند،علايم بري بري ظاهر شد و آن گروهي که برنج با سبوس خورده بودند ،علامتي از خود نشان ندادند و تنها در 2 درصد از آنان علايم بري بري ظاهر شد.
بالاخره ويتامين ها متولد شدند!
هفت سال بعد، پزشکي به نام «کازيميرفانک»که اهل لهستان بود؛ولي در انستيتو تحقيقاتي ليستر در انگليس کار مي کرد ،نتايج پژوهش دکتر فلچر را خواند و تحقيقات او را به طور گسترده تري دنبال کرد.او برنج سبوس دار را به دقت آزمايش کرد و به وجود اجزايي درآن که در پيشگيري از بري بري موثر بودند ،پي برد و آنها را «ويتامين »(Vitamines)ناميد.اين لغت از کلمه لاتين Vitalisگرفته شده که به معني «چيزي که ارزش حياتي دارد»است.آمين ها نيز ترکيباتي هستند که درآمونياک يافت مي شوند .دکتر فانک در ابتدا اين طور گفت که افزودني هاي رژيمي به آمونياک مربوط هستند ؛ ولي،چند سال بعد ثابت شد که اين تئوري نادرست است و کمي بعد حرف eاز انتهاي لغت ويتامين ها برداشته شد و به شکل Vitaminsدر آمد.
ادامه پژوهش ها
در سال 1913،دو دانشمند به نام هاي «لافايت مندل»و «توماس اسبورن»از دانشگاه يل در امريکا دريافتند که وجود عنصري در کره به رشد موش هاي آزمايشگاهي کمک مي کند .اين ماده ويتامين Aاست که درچربي حل مي شود .اين دو دانشمند اين ويتامين را ويتامين (A)ناميدند؛چون اولين ويتاميني بود که کشف مي شد.ويتامين ها را با حروف انگليسي مشخص کردند چرا که تا دهه 1930از ترکيبات اصلي آنها بي خبر بودند.
تا اين زمان هم هنوز بسياري از دانشمندان به اهميت ويتامين ها پي نبرده بودند . منابع حاوي آنها را نمي شناختند .آنها هنوز فکر مي کردند بيماري هايي چون اسکوربوت و پلاگرا(يک نوع بيماري پوستي )که حاصل کمبود طولاني مدت ويتامين ها هستند ،نشانه آغاز کمبود ويتامين ها مي باشند ،نه کمبود طولاني مدت آنها .کشف هاي ديگر به درک تأثير مهم ويتامين ها و شناخت منابع آنها بسيار کمک کرد.
شير عليه نرمي استخوان
در سال 1922،آن چه امروز ويتامين Dمي ناميم به وسيله «ادوارد ملان بي»کشف شد و غني کردن شير با اين ويتامين در امريکا تأثير مهمي در مبارزه و پيشگيري از نرمي استخوان در کودکان داشت .نرمي استخوان بيماري مربوط به استخوان هاست که در کودکان ديده مي شود و بيشتر پاها را درگير مي کند.
ويتامين E
در همان سال در دانشگاه کاليفرنيا دو دانشمند به نام هاي «کاترين بي شاپ»و «هربرت ايوانز »دريافتند موش هايي که با شير کامل تغذيه شده اند وضع سلامتي بسيار خوبي دارند؛ولي ،نمي توانند توليد مثل کنند.اين دو پژوهشگر متوجه شدند که آن چه در اين ميان جايش خالي است ،ويتامين Eاست که محلول در چربي هاست .آنها در ابتدا ويتامين Eرا درگندم و سبزيجات با برگ هاي سبز يافتند.
اولين ويتامين سنتز شده
ويتامين Cکه در نبرد با اسکوربوت برنده شد،اولين ويتاميني بود که از راه سنتز به دست آمد و به طور مصنوعي توليد شد .دکتر«آلبرت سان گيورجي»دريافت که ويتامين Cدر غده آدرنال ذخيره مي شود و به خاطر اين کشف جايزه نوبل را دريافت کرد.«سي کينگ»و «دبليو .اي .واف»کساني بودند که ويتامين Cرا در ليموترش پيدا کردند و «هربرت چيک»از انستيتوي ليستر انگليس اين ويتامين را در ميوه هاو سبزي ها کشف کرد.
ويتامين K
ويتامينK و اثر بند آورنده خونريزي آن را «دان هنريک دام»در دهه 1920 کشف کرد و جايزه نوبل را در 1943 در رشته پزشکي و فيزيولوژيکي به خود اختصاص داد.در همان سال اين جايزه به طور مشترک به «ادوارد دويزي»آمريکايي تعلق گرفت که توانسته بود روش عملکرد شيميايي ويتامين کشف شده به وسيله هنريک دام را کشف کند.
13ويتامين
در حال حاضر،و با کوشش دانشمندان گوناگون ،13 ويتامين کشف شده که 9 مورد از آنها حل شدني در آب و 4 مورد از آنها حل شدني در چربي هستند .در ابتدا تعداد ويتامين هاي کشف شده بيش از اين مقدار بود؛ولي،ديده شد که تعدادي از آنها تنها شبيه به ويتامين ها هستند.
در دهه 1930 دانشمندان دريافتند که چطور ويتامين ها را سنتز کنند و از اين رو شرکت هاي دارويي شروع به توليد حجم بزرگي از ويتامين ها کردند که در حال حاضر به صورت قرص در بازار موجود است و مي تواند در داشتن يک بدن سالم به ما کمک کند.
کاربردهاي بيشتر ويتامين ها
ولي،اين پايان داستان ويتامين ها نبود.دانش درباره ويتامين هاو پژوهش ها در مورد آنها به دهه هاي چهل ،پنجاه و پس از آن کشيده شد .اينکه ويتامين ها در چه قسمت هايي از بدن ما ذخيره مي شوند و چه وقت و چطور به وسيله متابوليسم بدن استفاده مي گردد،از جمله مواردي است که دانشمندان روي آن کار مي کردند .اينکه ويتامين ها چطور در جريان خون به کار مي افتند و چه اثري بر غدد ،ماهيچه ها ،استخوان ها،پوست و سلول هاي بدن دارند،از جمله يافته هاي ديگر پژوهشگران است.
ثابت شده که ويتامين ها در کندي روند پير شدن و در عملکرد ژن هاي بدن مؤثراند و هنگامي که در کنار مواد معدني ديگر مصرف شوند ،اثراتي گوناگوني را از خود نشان مي دهند.
برچسب : نویسنده : سید حسن لرکی hlt بازدید : 194